ماهانماهان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

ماهان، مسیحای مادر پهلوون پدر

ماه من هرکجاباشی درقلب آسمانی

1391/11/22 18:53
نویسنده : مامی مریم
361 بازدید
اشتراک گذاری

چهارم هرماه برایت کیک میگرفتم تاباسه دخترون دائی محسن بودنت راجشن بگیریم .هرلحظه ات رامیخواستم باگرفتن عکس ماندگارکنم ولی نمیشدحضم رادرعکسهاخلاصه کنم .آنقدرنگاهت میکردم تاجایی که این احساس درقلبم حک شودمثل درس سختی که میخواستم حفظش کنم ،بارهاوبارهاآرامشی که درسینه ام میفشردمت رامرورمیکردم تاملکه جانم شود.

شش ماه ازبودنت کنارزهراوسماوالهه میگذشت وچه باجان ودل نوازش میشدی وبرسربغل گرفتن تودعوامیکردند.زهرای من بادرآغوش گرفتنت بامهر،حس مغرورانه وبزرگیش رابه رخ میکشید.

سماعاشقانه ازتومراقبت میکردطوریکه مااورامادردوم تومیخواندیم والهه زیبای من چه زیباباعشق راسپرحسودی میکردوازکنارش میگذشت ومیگفت ماهان عشق منه مامانی بهش نگوزشته خیلی هم خوشگله .

وقتی دایی محسن باتصمیم عجولانه اش ماروترک کردخیلی آزرده شدم .براین جدایی بیتحمل بودم .آخه من ودایی جونت خیلی بهم نزدیک بودیم ،وقتی ناراحت بودم امکان نداشت همان لحظه اومتوجه نمیشد.حتی اگردرسفردوربودیاساعت 4صبح.بعدزمان ومکان تاثیری درارتباط قلبی مانداشت .

وقتی اوسفرراانتخاب کردخیلی گریه میکردم تا شبی که پدرمجیدعزیزت به من تذکرمقتدرانه دادکه دوری ازبرادرت تمرینی باشدبرای تصمیمهای ماهان .اگرپسرم همچین تصمیمی بگیره من اجازه نمیدهم که بااحساست جلوی پیشرفت وآزادی پسرم رابگیری.

پدرعزیزت ،مجیدخوبم تذکرخوبی به من داد.

نبایدازعشقمان ریسمانی بسازیم برای به بندکشیدن معشوق.نبایدبه اسم محبت رشته اسارت را به گردن عزیزانمان بیندازیم .بایدیادبگیریم عشق یعنی رهایی.عشق یعنی هرچه باشی هرکه باشی دوستت خواهم داشت.

«پسرم دوستت خواهم داشت هرجاکه باشی»بایدتسبیح دردست بگیرم واین واژه هاراذکرهرروزه ام کنم تا مباداخودخواهیم را به اسم مهرمادری وخیرخواهی برتوتحمیل کنم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

saba
11 بهمن 91 1:08
سلام.وبلاگ واقعا زیبایی دارید
من وارد کننده برچسب های دیواری(دکوراسیون منزل) هستم لطفا به وبلاگ من سر بزنید ونظر خود را بگویید واگر مایل بودید تبادل لینک کنیم
با تشکر http://dewall.blogfa.com/






ممنون بالطف نظرفرمودیدوگرنه قابل تعریف نیست.حتماعزیزم خوشحال میشم
نگین
12 بهمن 91 20:37
الهی فداش شم چقدر جیگره این دکتر
زری مامان مهدیار
12 بهمن 91 22:28
یعنی عااااااااااااشق این عکسه شدم من دلم بیشتر براشون تنگ شد
خاله سارا
13 بهمن 91 16:16
همین