ماهانماهان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

ماهان، مسیحای مادر پهلوون پدر

عشق باتومعنامیشود

1392/9/16 3:10
نویسنده : مامی مریم
336 بازدید
اشتراک گذاری

ماهان قشنگم ازاردیبهشت که مرخصی گرفتم الان فرصت نوشتن کردم نه اینکه زمان نداشتم نه درکنارتوبودن انقدربرام شیرینه که انگاراخرین مطلب ودیروزگداشتم.پسرم انقدرخداروشاکرم که زمانهایم باتوسپری میشود.نمیدانی اخه مامان جون تومادرنیستی که بدانی چه حضی داردوقتی  باصدای پسرت که میگه "سلام شیرعسل میخوام بلندشو"صبحت وآغازکنی .باورکن انقدر این لحظه های بی تکرار رودوست دارم که بعدازهرکاری که انجام میدی تکرارشون میکنم که حضش جاودانه بشه .ولی عشقم هرروزشیرین ترمیشی .

مامان جون شهریورماه دانشگاه قبول شدم ازاول مهرکلاسهام شروع شد

.شکرخدابرنامه کلاسیم ازساعت 1شروع میشه که به خواب شما لطمه نزنه.توروزای کلاسها هم مثل همیشه میری پیش مامان حشی وبابااصی مهربان .ماهان اگه اینارومینوسیسم برای اینه که به شیرین زبونیات برسم

توخونه راه میری ومیگی:مامان حشی مهربووووون،بابا اصی مهربوووووون.

هرکی ازت میپرسه مامان مریم کجا میره:میگی دانشگاه چی کار میکنه :-درس بخونه

زنعموفریباجون به خنده بهت گفت نه بابا مامانت میره هللی تللی

حالاهرکی میپرسه مامانت میره دانشگاه چیکارمیکنه شما میگی میره لللللی تلللللی

میگن بابات کجا میره -سرکار-چی کارمیکنه میگی رفته پول بخره

دردت به جونم کاش لحن صدات هم میشدنوشت تا ببینی که چقدرشیرینه

وقتی ازدانشگاه میام ازبالای پله ها دادمیزنی میگی:مریممممممم خانوم ا ومدی؟

دلم ماهان برا این لحظه هات تنگ میشه همین الان .

باورکن انقدرمستقلی که دیگه دستت وبه مامان نمیدی تا ازپله ها بالابری میگی "بلدم بلدم "آخه مامان دلش براکمک کردن بهت تنگ میشه

خودت درماشین وبازمیکنی میگی"یاعلی موسی الرضا"سوارماشین میشی .

آخه مامان پیش مرگت بشه که الان که خوابیدی هم دلم برات تنگ شده

مهرماه رفتیم پیش دایی محسن یعنی سماکه عاشقانه دوست داره راکلافه کردی هرکاری میکرد بهش میگفتی "نکن نکن"محل هم که نمیذاشت میرفتی خودتو میچسبوندی بهش تا اون ذوق میکردبهت میخندیددوباره میگفتی "نکن نکن"

مثل بلبل همه چی وتکرارمیکنی بعدازهرکاری که برات انجام میدیم میگی:مجکلم(مچکرم)

ماهان ازادب دستشویی رفتنت بگم ساعت 12شب تا داره خوابمون میبره میگی "جیش جیش دارم"بدومیریم دستشویی یه صدای کوچولوی بوب .میگی جیش کردم بریم بخوابیم

این داستان چندین بارتاخوابت ببره تکرارمیشه آخه مودب من اشکالی نداره این کاروسرجاتم میتونی انجام بدی ولی شما واین کاردرجایی غیرازدستشویی؟؟؟

دیگه چی ؟هه هه به این زودی فراموش میکنم چه برسه که اقاتربشی وحسن وکمالاتت افزون بشه ؟

ماهان قشنگم برای باتوبودن نه یک بار نه هزاربار همه دنیارومیخوام.برای باتوبودن مرخصیم و تاآخرامسال تمدیدکردم باتوآخرعشق کردن ولذت رومیشه تجربه کردنفسم باخودم میبرمت کلاس نقاشی انقدرآقایی که براخودت نقاشی میکنی بعضی وقتاهم درافشانی.مثلا پرستوجان (استاد)عطسه کردشماگفتید:"پرستوسرماخوردی؟؟؟؟"

ماهان جان شعری که میخونی:"لالالالا ماهان زیبا بخوابه حالا"یا "گل زودخوابید مث همیشه غورباغه ساکت خوابیده بیشه"

لحظه های باتوبودن درنوشته قابل گنجاندن نیست لذتهای غیرقابل وصف با اثرات ماندنی.

ممنونم خداباوجودماهانم طعم کمی عشق رابه من چشاندی وغبطه میخورم به خداییت که سراپاعشقی.

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان بهاره مامان امیرمحمد
16 آذر 92 11:18
سلام عزیزم وای چه عکسهای خوشگلی چقدر با نمک و گوگولی شده این گل پسر قند عسلمون خاله دورت بگرده خیلی خوشگل شدی
ماجون
4 دی 92 12:35
تولدت مبارک
میترا
4 دی 92 18:06
خاله جان تولدت مبارک
مامان بهاره مامان امیرمحمد
7 دی 92 11:34
تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ الهی که 200 ساله بشی در کنار مامان و بابایی با شاد و سلامتی زندگی کنید بهترین ها رو برات آرزو می کنم عزیزم بازم تولدت مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه بوس آبدار آبدار از طرف خاله بهاره و امیرمحمد
مامان بهاره مامان امیرمحمد
7 دی 92 11:35
ماهان جون تولدت مبارکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مامان بهاره مامان امیرمحمد
24 دی 92 15:32
تولدت مبارک ماهان جونم
مامان بهاره مامان امیرمحمد
9 بهمن 92 13:42
مریم جون عزیزم کجایید؟ از نگرانی من دق کردم !!! چرا یه مطلبی نمیذارید؟ ماهان جون خوبه؟ عکس جدید نداره؟خیلی زود بیایید
خاله سارا و یکتا
24 بهمن 92 14:23
ماهان جونم خیلی دوستتتت دارم هم خودتو هم مامان گلتو. انشالله همیشه لباتون خندون باشه
مامان بهاره مامان امیرمحمد
6 اسفند 92 13:22
مریم جون سلام کجایی عزیزم یه پستی پیغامی پیامی دلمون پوسید خبری ازتون نیست مرده ام از نگرانی زودی بیایید [ن فدات بشم خانم گل باسلیقه خیلی خودم والکی درگیرکردم دانشگاه وکلاس نقاشی انقدر خسته میشم که نگو البته ازتنبلیمم هستاولی ازاینکه به یادم بودی کلی خوشحال شدم اراحت]