اولین سالروزطلوع جانم
یکسال گذشت ازاولین روزی که طلوع کردی وزندگیم رانوربخشیدی .
ماه من!چه زودگذشت انگارهمین دیروزبودکه گرمای صورتت رابرای نخستین بارروی گونه هام حس میکردم ودربرابروجودنازنینت مات ومبهوت اشک شوق میریختم .
عزیزقلبم !روح وروانم نمیتونم بگم چقدرباتوحالم خوبه ؟عاشقتم .نمیدونی حسمو ؟
مینویسم بعدهمه روپاک میکنم هیچ چیزی نمیتونه این یکسالی که باتوگذشت ووصف کنه .چیزی جزاین ندارم که بگویم ازعشق لبریزم کردی.
ممنونم خدایاکه پسرم ماهم روحم روانم اسایشم ستایشم مهربانم رابه من هدیه کردی .
همه قربون صدقه های عالم برای تو ! دوست دارم .
چون میلادشمادرماه صفربودبخاطرحرمتی که برای این ماه قایل بودیم نتونستیم برات جشنی مفصل بگیریم .
ماهان خوبم هدیه ای بهترازاین نخواهدبودکه دیگران دوستت بدارندوخداوندبه توبهترین هدیه راداده عزیزترازجانم. عزیزان دل مامان که شمابراشون عزیزبودی زحمت کشیدندوتولدت را باوجودنازنینشون گلبارون کردند.